گزارش کامل سخنان دکتر صفری در ویژهبرنامه «وارث» از شبکه چهار سیما به مناسبت شب عاشورای حسینی
05 آبان 1394
به گزارش دانشنامه اهلبیت (ع)، ویژهبرنامهی «وارث» در شب عاشورای حسینی مورخ 94/8/1 با دعوت مجدد از مدیر دانشنامه اهلبیت (ع) و عضو هیئتعلمی «جامعۀ المصطفی العالمیه» یعنی «جناب آقای دکتر نعمتالله صفری فروشانی» به گفتگو پیرامون «کارکردهای شناخت امام حسین (ع) از منظر تاریخ و پژوهشی موردی، پیرامون علل عدم قیام امام در زمان معاویه» پرداخت که گزارش مفصل آن در ادامه خواهد آمد.
در ابتدا مجری برنامه «جناب آقای درستکار» ضمن تسلیت ایام محرم و بهویژه شب عاشورا و همچنین ارائه مقدماتی درباره مقام و منزلت سیدالشهدا (ع) و لزوم پرسشگری بالنده پیرامون تاریخ امام حسین (ع)، به معرفی دکتر صفری پرداخت و از ایشان درخواست کرد تا صحبتهای ابتدایی خود را ایراد نمایند. جناب دکتر صفری نیز در ابتدای سخنان خود، پس از عرض سلام خدمت سیدالشهدا (ع) و فرزندان و یاران باوفای ایشان، اینچنین بحث را آغاز کردند:
بنده نیز خدمت شما و بینندگان فرهیخته شبکهی چهار و بهخصوص برنامه «وارث»، عرض سلام و ادب داشته و از همهی همکاران حضرتعالی در این برنامهی خوب تشکر مینمایم.
در ادامهی برنامه و درزمانی که استاد صفری با پوزش مجری از بابت طولانی شدن سخنانش در ابتدای برنامه مواجه گشت، سخنان مجری برنامه را قابلاستفاده خوانده و حاوی نکاتی جالب دانست و همچنین آن را در رویکرد حماسی و عاطفی به واقعهی کربلا قلمداد نمود. سپس جناب آقای درستکار به دو پیام ارسالی از سوی بینندگان برنامه اشاره کرد که استاد ضمن تشکر از این دوستان و سایر افرادی که با دیگر راهها، اظهار لطف کرده و سؤالات و پیشنهادهایی مطرح ساختهاند، ابراز امیدواری نمود تا با مطرح ساختن مقدمهای که گفته میشود، به سؤالات بینندگان پاسخ داده شود و در ادامه چنین گفت:
مرور مباحث شب گذشته
در جلسهی گذشته پیرامون ابعاد معرفت امام حسین (ع) سخن گفته شد که آنها عبارت بودند از: کلام، روایت و تاریخ. چنانکه کلام و روایات، سهم بیشتری در مطالعات ما داشته و تاریخ کمتر موردتوجه قرار گرفته است. لذا شایسته است که نسبت به مطالعات تاریخی، عنایت بیشتری صورت گیرد. ویژگیهای رویکرد تاریخی نیز اعم از «گستردگی زمان»، «گستردگی مکان»، «گسترهی شخصیتها»، «تعریض و تعمیق بررسی» و «استفاده از عنصر تحلیل» بیان شد که سبب دستیابی به هدف، یعنی رسیدن به «کشف» خواهند بود. همچنین مهمترین کارکرد نگاه تاریخی، انسجامبخشی به مطالعات حسینی و توامندیسازیِ افزونتر در پاسخ به سؤالات و شبهات خواهد بود.
جایگاه رویکرد عاطفی و احساسی در میان رویکردهای حسینی
برخی از من سؤالی داشتند که شاید در راستای پیامهای برخی بینندگان که در ابتدای برنامه خوانده شد نیز باشد که چرا در گفتگوی شب گذشته به رویکرد عاطفی و حماسی در حادثه عاشورا پرداخته نشد؟ در پاسخ باید گفت که در یک تقسیمبندی کلان، رویکردهای حسینی به دو قسم تقسیم میشوند که عبارتاند از: رویکردهای «معرفتی» و «کارکردی». رویکردهای کلامی، روایی و تاریخی در زیرمجموعه رویکرد معرفتی قرار میگیرند. چنانکه رویکردهای عاطفی، حماسی و حتی سیاسی در زیرمجموعه رویکردهای کارکردی جای دارند. منظور از رویکردهای کارکردی آن دسته از رویکردهاست که در مقام عمل و اجرا بدانها توجه میشود و اهتمام ما در این دسته از رویکردها، توجه به کارآمدی است. این نگاه درمجموع مثبت بوده و در روایات نیز بدانها توصیه شده است.
نکتهی قابلتوجه در این میان آن است که رویکردهای عاطفی نباید با معرفت صحیح زاویه پیدا کنند. لذا در پارهای از موارد شاهد این موضوع هستیم که رویکرد عاطفی، شروع به زاویه پیدا کردن از معرفت صحیح شده و به فاصلهای صد و هشتاد درجهای رسیده است. بهگونهای که حقیقت را بهطورکلی «مسخ» کرده است. بهعنوان نمونه، ما به شاعرانی در زمان اهلبیت (ع) برخورد میکنیم که به نزد ائمه (ع) آمده و اشعار خود را در حضور ایشان قرائت کردهاند و از سوی معصومان (ع) تشویق شدهاند. اگر به مضمون این اشعار دقت شود، شاهد معرفتافزایی در آنها هستیم؛ یعنی در کنار ذکر مصیبت و تحریک احساس مخاطبان، معرفت حسینی را نیز بالاتر میبرد که توجه به این اشعار میتواند موضوع یک تحقیق باشد.
رابطهی کلام و تاریخ در بررسی زندگانی اهلبیت (ع)
در جواب برخی از دوستان که مباحث شب گذشته را سبب سردرگمی دانستهاند، باید پاسخی فنّی ارائه کرد که بدین قرار است: بعد از آگاهی کامل از رویکردهای کلامی، روایی و تاریخی، باید در مطالعهای بینرشتهای، نسبت میان این رویکردها را بررسی کرد و جایگاه هرکدام را بازشناسی نمود. ما بهعنوان یک شیعه، نمیتوانیم عقاید مسلم خود را کنار بگزاریم و لذا در مطالعهی امام حسین (ع)، به علم غیب، عصمت و جایگاه ویژه امامت ایشان توجه مینماییم. این نظر در مقابل سخن کسانی که میگویند باید بدون پیشفرض به مطالعه تاریخ بپردازیم.
در توضیح باید گفت که مطالعهی بدون پیشفرض امکانپذیر نبوده و ما بهعنوان مورخان شیعه، چنین مطالعهای را صحیح نمیدانیم؛ اما مهم آن است که پیشفرضهای خود را به تاریخ «تحمیل» نکنیم. لذا باید در مبانی کلامی خود تأمل کرده و جایگاه آنان را بازشناسی کنیم و اگر این مبانی با علم و استدلال قطعی به اثبات رسیده باشد، جایگاهی والاتر از گزارههای تاریخی خواهد داشت. لذا چند شاهد تاریخی توان مقابله با یک مبنای محکم کلامی را نخواهند داشت و اگر در صحت آن گزارهها تردیدی نباشد، باید به «دلالت» آنها توجه کرد. بهعنوانمثال، هنگامیکه در علم کلام، عصمت امام از خطا اثبات شد و در تحلیلی تاریخی، با اقدام امیرالمؤمنین (ع) در واقعهای همچون عزل «قیس بن سعد» از فرمانداری مصر و انتخاب «محمد بن ابیبکر» مواجه شدیم، در نگاه اول، شاید به این نتیجه برسیم که امام در این مورد اشتباه کرده است، اما با توجه به مبانی کلامی، به بازنگری در تحلیل خود خواهیم پرداخت و با تعمیق در مطالعات تاریخی، به این نکته خواهیم رسید که امام کار صحیحی انجام داده و یا در شرایط خاصی دست به این اقدام زده است.
اشکال کار در برخی از موارد آنجاست که کلام ما بسیار وسیع شده و خطوط قرمز و تقدسات ما، روبه فزونی رفته است. بنده در کلاسها به این نکته اشاره میکنم که ما تنها از چهارده معصوم (ع) برخوردار هستیم و بزرگانی چون «شیخ مفید» و «شیخ صدوق» و دیگران از مقام عصمت برخوردار نبوده و کلام آنان هماره حجت نخواهد بود و در راستای حفظ معصومان (ع) حتی ممکن است به نقد آنها نیز بپردازیم؛ بنابراین در مقایسه بین کلام قطعی و تاریخ غیرقطعی، حق را به کلام داده و به بازنگری در مطالعات تاریخی خواهیم پرداخت؛ اما در مقابلهی بین کلام غیرقطعی و تاریخ غیرقطعی، باید دست به داوری در هر مورد زد و مرجحات هرکدام از طرفین را در نظر گرفت.
شایانذکر است که اینگونه از مباحث، هنوز به داخل کتابها راه نیافته است که شاید به خاطر آن نوع برداشتهایی باشد که شب گذشته پیرامون آنها به گفتگویی هرچند ناقص پرداختیم؛ البته شاید طرح این بحثها در سطح عمومی احتیاج به لوازمی داشته باشد که هنوز فراهم نشده و لذا اینگونه مسائل برای عموم جامعه قابلدرک نباشد. هرچند در کارگاهها و کلاسهای دکتری، بیشتر راجع به این موارد سخن گفتهایم و لذا مناسب است که در محافل علمی و صداوسیما، به اینگونه از گفتگوها، میدان بیشتری داده شود تا پارهای از مرزها روشن شده و برخی از نکات را بهگونهای واضح، روشن و کامل تبیین کنیم تا دشمنان نتوانند با بیان همان نکات به شکلی مبهم، به شیعه ضربه وارد سازند. چنانکه این موضوع سبب رشد سطح مخاطبان میشود و اجازه نخواهد داد تا هر مسئلهای را بهراحتی پذیرا گردند.
روش بنده در کلاسها، بهخصوص در سطح دکتری آن است که مباحث را بهگونهای بیپرده، بیان میداریم و جهات نفی و اثبات را در کنار هم مطرح میسازیم که اگر به اطلاع برخی از افراد بیرونی رسد، شاید موجب تعجب آنان گردد؛ اما در پایان کلاسها، شاگردان بهدفعات از این نتیجه یادکردهاند که در انتهای مباحث و در اعتقاد به مبانی تشیع، از یقین بالاتر و استحکام افزونتری برخوردار گشتهاند.
برگزاری جلسات تاریخ تحلیلی و انعکاس در فضای مجازی
پس از استقبال مجری از پیشنهاد استاد مبنی بر طرح این مباحث در صداوسیما، استاد به بیان بشارتی پرداختند و اظهار داشتند که طرح این مسائل در قم بهعنوان مرکزی علمی آغاز شده است و جلسات مختلفی تشکیل شده و افراد بدون تعصب، به بیان دیدگاههای خود میپردازند. پسازآن بود که جناب آقای درستکار بهعنوان مجری برنامه سؤال کرد که امکان شرکت در چنین جلساتی وجود دارد یا خیر؟ جناب دکتر صفری تصریح کردند که شرکت در این جلسات بلامانع بوده و اطلاعیه زمان و مکان آنها و همچنین گزارش مشروح جلسات در سایتهایی چون «سخن تاریخ» و «دانشنامه اهلبیت (ع)» منعکس میگردد. ایشان در این باب به برگزاری 32 جلسه «سیره پژوهی» و 12 جلسه پیرامون «تاریخ کلام امامیه» اشاره کردند که به همراه جلسات «نقد»، سبب پویایی مطالعات تاریخی در سطح شهر قم شده است.
در این هنگام مجری از استاد خواست که به بیان اطلاعاتی افزونتر در مورد دو سایت نامبرده بپردازد که دکتر صفری چنین گفت: «مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره)» وابسته به «جامعۀ المصطفی العالمیه» عهدهدار مسئولیت سایت سخن تاریخ میباشد و «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» وابسته به «دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم» نیز به راهاندازی سایت دانشنامه اهلبیت (ع) اقدام کرده است و دانشنامه اهلبیت (ع) نیز در حال تدوین بوده که در آینده شاهد انتشار آن خواهیم بود.
استاد در ادامه بحث به بیان بشارتی دیگر پرداختند که بدین قرار بود: برای اولین بار در دنیا، رشتهی «تاریخ اهلبیت (ع)» در سطح آکادمیک موردتوجه قرارگرفته و در مقطع کارشناسی و دکتری به ساماندهی رسیده است و امروز بیش از هفتاد دانشپژوه دکتری تاریخ اهلبیت (ع)، در جامعۀ المصطفی العالمیه، مشغول به تحصیل هستند.
امام حسین (ع) و معاویه
پس از میانبرنامهای کوتاه، مجری از استاد درخواست کرد تا وارد متن درس شده و با استفاده از کلیاتی که تا بدینجا مطرح شده است، به بررسی اقدامات امام حسین (ع) در یازده سال از امامت خود که معاصر با حکومت معاویه است، بپردازند. استاد در پاسخ به این سؤال، مطالب خود به شرح زیر بیان کردند:
به جهت آنکه بینندگان برنامه از نمایی کلی در مورد این بحث برخوردار گردند، باید به یک تقسیمبندی کلان دربارهی کل 57 سال زندگی امام حسین (ع) اشاره کنیم. زندگی امام در این تقسیم از دو بخش تشکیل شده است: «قبل از امامت» و «دوره امامت»، دوران قبل از امامت، خود دارای تقسیماتی است که وارد آنها نمیگردیم؛ اما دورهی امامت از نگاههای مختلف، شامل دستهبندیهای متعددی خواهد بود. از نظر تاریخی، این دوره که شامل یازده سال؛ یعنی از سال 49 تا 61 هجری است؛ به دوران معاویه و یزید تقسیم میگردد.
دوران معاویه نیز با نگاههای مختلف، قابلیت بررسی خواهد داشت. چنانکه در «نگاه فرهنگی»، به اقدامات فرهنگساز امام در دوران حکومت معاویه توجه خواهد شد و تعداد اصحاب و نوع روایات نقلشده از امام ذکر میگردد. چنانکه تعامل امام با شخصیتهای بزرگ دینی و سیاسی آن زمان مانند «عبدالله بن عمر»، «عبدالله بن ابیبکر»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالله بن عباس» و دیگران نیز موردعنایت قرار میگیرد. همچنان که نوع ارتباط امام با محدثان و نیز مناسبات درونگروهی ایشان با بنیهاشم ازجمله «محمد بن حنفیه» را میتوان در این نگاه بازشناسی کرد.
البته باید گفت که در این موارد، کارهای زیادی صورت نگرفته است. این امر بدین خاطر است که به علت اندک بودن گزارههای تاریخی دراینباره و متن محور بودن مطالعات تاریخی ما، محققان تاریخ، کمتر از چنین موضوعاتی استقبال میکنند. درحالیکه در این دست از موارد، به تحلیل افزونتر پیرامون یک گزاره و ساختن فراوردهای قابلاثبات نیاز خواهد بود که هنوز به قدرت کافی در این مسائل نرسیدهایم و امید است که مجموعهای کامل شامل تمام این موضوعات به همراه دیگر مسائل مرتبط، تولید و عرضه گردد.
البته کارهایی چون دانشنامه امام حسین (ع) در چهارده جلد، به همت «دار الحدیث» نگاشته شده است؛ اما بهرغم مشاهدهی تحلیلهایی در این میان، بیشتر بر متن تکیه شده است و تحلیلها، عمدتاً متن محور است. البته مدخل «حسین بن علی (ع)» در «دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی» تا حدی در جهت تاریخ تحلیلی حرکت کرده است اما هنوز به تعمیق در مطالعات نیاز است که بنده به سهم خود برای برداشتن گامی در این جهت، به دوستانی که تمایل به گرفتن پایاننامهای با حقیر را دارند، به موضوعاتی پیرامون ائمه (ع) اشاره میکنم و تابهحال چند پایاننامه و رسالهی حسینی نگاشته شده است که به تعمیق مطالعات در حوزه ائمه کمک میکند. بهعنوان نمونه در مورد «مسئله محوری» در مطالعات تاریخ اهلبیت (ع)، به پایاننامهای دربارهی امام حسن (ع) اشاره میکنم و آن «بررسی انتقادی بندهای مالی صلحنامه امام حسن (ع)» میباشد که نشاندهنده اهمیت مسئله محوری در مطالعات تاریخی است.
طرح سوال در مورد علل عدم قیام امام حسین (ع) در زمان معاویه
در اینجا بهصورت مسئله محور، به طرح یک سؤال در مورد امامت امام در زمان معاویه خواهم پرداخت که عبارت است از اینکه «چرا امام حسین (ع) در زمان معاویه اقدام به قیام نکرد؟»
قبل از ورود به جواب، به دو نکته میپردازیم که عبارتاند از: 1. مفهوم قیام و 2. جایگاه قیام در زندگی سیاسی ائمه (ع)
مفهوم قیام
قیام به معنای حرکت مسلحانه بر ضد نظام موجود است؛ بنابراین مخالفت سیاسی، نفی مشروعیت نظام حاکم، منع یاران خود از رجوع به محمکههای حکومتی و حتی «طاغوت» دانستن حکومت وقت، به معنای قیام نخواهد بود و لذا حرکتهای فکری و اندیشهای و موضعگیریها، در اصطلاح قیام نمیگنجند؛ بنابراین معنای سؤال این خواهد بود که چرا امام حسین (ع) در زمان حکومت معاویه، به حرکتی مسلحانه علیه نظام حاکم دست نزد؟
جایگاه قیام در سیره ائمه (ع)
نکته دوم آن است که باید جایگاه قیام را در زندگی ائمه (ع) بازشناسی کرد و نگرش آنان در این موضوع را بررسی نمود و اینکه در چه زمانی دست به قیام میزدند؟ اساساً آیا اصلی پیرامون این موضوع در سیره اهلبیت (ع) وجود دارد یا خیر؟ برخی از مورخین بر این عقیده هستند که اصلی در اینجا وجود دارد و آن فرمایش امام علی (ع) است؛ آنجا که میفرماید: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ... لَأَلقَیتُ حَبلَها عَلى غارِبِها» یعنی باید حمایت مردم، جامعه و یاران مهیا باشد و کادر مدیریتی جامعه از قبل ساخته شده باشد. شاید یکی از دلایل عدم پذیرش دعوت «ابوسلمه خلال» و «ابومسلم خراسانی» از سوی امام صادق (ع) برای پذیرفتن رهبری قیام همین موضوع است و امام به همین نکته اشاره میکند، آنجایی که میفرماید: «ما انت من رجالی و لا الزمان زمانی».
در مورد امام رضا (ع) نیز، مأمون در ابتدا خلافت را به امام پیشنهاد میکند و امام زیرکانه به این موضوع پی میبرد که خلیفه عباسی به دنبال استفاده ابزاری از ایشان است چراکه امام کادر نظامی و سیاسی موردنیاز را در اختیار ندارد و باید تمام اینها را از مأمون بگیرد؛ لذا تمام کارها انجام خواهد گرفت و فقط این بار با اسم امام رضا (ع) خواهد بود؛ بنابراین امام از این پیشنهاد سرباز زده و با فشار، ولیعهدی را قبول میکند.
پس از تبیین این دو نکته به سراغ پاسخ این سؤال خواهیم رفت و کلیات مطرحشده در جلسه گذشته، در این بحث پیادهسازی خواهد شد. برای پاسخ میتوان از چند عرصه وارد شد و به جواب این سؤال پرداخت.
شخصیت معاویه
اولین عرصه برای پاسخگویی، شناخت شخصیت معاویه است. معاویه یکی از تأثیرگذارترین شخصیتها در تاریخ اسلام است. او دارای ویژگیها، تواناییها و زیرکیهایی هرچند در جهت منفی بوده است. وی یکی از نوابغ (دُهات) چهارگانهی عرب در کنار «مغیرۀ بن شعبه»، «عمرو بن عاص» و «زیاد بن ابیه» میباشد و از هر ابزاری هم برای پیش بردن اهداف خود استفاده کرده است. امام علی (ع) نیز در پاسخ به منتقدانی که ایشان را با معاویه مقایسه کرده و او را بالاتر از امام، در زمینهی سیاست و زیرکی میدانند، میفرماید: «لولا التّقی لکنت ادهی العرب» یعنی اگر تقوا نبود، من زیرکترین و سیاستمدارترین افراد بودم. این موضوع نشان میدهد که امام حاضر نیست از هر ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. در بررسی شخصیت معاویه توجه به ویژگیهای زیر ضروری است:
1. معاویه در نگاه جامعهی آن روز از اصحاب پیامبر (ص) شناخته میگردد و یزید از این ویژگی برخوردار نیست؛ چراکه او متولد سال 26 یا 27 و یا 31 هجری است و از تابعان بهحساب میآید.
2. معاویه خود را بهعنوان «کاتب وحی» معرفی کرده است. کتابت وحی نیز در جامعهی آن روز، مقام بلندی بهحساب میآمد. البته منابع او را بهعنوان یکی از کاتبان پیامبر (ص) معرفی کردهاند؛ اما کتابت وحی به دست او ثابت نشده است؛ زیرا همانطور که میدانید پیامبر (ص) از چند دسته از کاتبان بهره برده است که میتوان به کاتبان نامهها، کاتبان حوائج، کاتبان روزانه و کاتب وحی اشاره کرد که مورد اخیر از جایگاه ویژهای در ین مردم برخوردار بوده است.
3. معاویه خود را بهعنوان «خال المؤمنین» معرفی کرده است که به معنایی «دایی مومنان» است. این وصف از آنجا ناشی میشود که زنان پیامبر در قرآن بهعنوان «امهات مومنان» شناخته میشوند و لذا با توجه به ازدواج «ام حبیبه» خواهر معاویه با رسول خدا (ص)، وی برادرِ مادر مؤمنان و بهاصطلاح دایی مسلمانان بهحساب میآید!
4. معاویه فردی باتجربه است و سابقه چهل سال حکمرانی را در پرونده دارد که 20 سال آن «امارت» از ناحیه خلفا میباشد و 20 سال نیز «خلافت» بوده است. به همین جهت او در نامهنگاریها خود با امام حسن و امام حسین (ع) به این نکته اشاره کرده است.
5. او بیشک از نبوغ فوقالعادهای برخوردار بوده است که بخشی از آن گفته شد؛ اما بهطورکلی، وی فردی از بنیامیه است که از دشمنان درجهیک اسلام و پیامبر (ص) بهحساب میآمدند و او قبل از فتح مکه، از هرگونه فعالیتی بر ضد اسلام دریغ نکرده است. او حتی بعد از گرویدن پدرش «ابوسفیان» به اسلام در سال هشتم هجری، از پذیرش آن خودداری کرده و دیرتر اسلام را میپذیرد. وی با این سابقه ننگین از چنان هوشی برخوردار است که بعد از چند دهه، به خلافت اسلامی میرسد.
6. معاویه بر اوضاع حکومتی مسلط است و مخالفان همگی سرکوب شدهاند. لذا زمانی که کوفیان در دورهی معاویه به جهت قیام به امام مراجعه مینمایند، با پاسخ منفی ایشان روبرو میگردند که یکی از استدلالهای امام، حکومت شخصِ معاویه است و امام میفرمایند: تا زمانی که این فرد بر مسند حکومت تکیه دارد، قیام نخواهد کرد.
7. مسئله دیگر سن معاویه است که از امام بیشتر است. معاویه (سه سال) قبل از بعثت به دنیا آمده است و در دنیای آن روز، سن به عنوانی معیاری مهم برای شایستگی افراد نسبت به حکومت مطرح بوده است.
صلحنامه
در کنار شخصیت و ویژگیهای معاویه، باید به صلحنامه و جایگاه آن در جامعهی آن روز اشاره کرد. در منابع درونشیعی و برخی از مآخذ دیگر گزارشی موجود است مبنی بر اینکه معاویه صلح را نقض کرده و آن را در زیر پای خود گذاشت و پس از امضای صلحنامه و ورود به کوفه اعلام نمود که من برای نماز و روزه و امثال آن با شما وارد جنگ نشدم؛ بلکه به سبب به چنگ آوردن حکومت با شما جنگیدم. البته در منابع غیر شیعی، این مطلب انعکاس چندانی نیافته است و لذا اثبات تاریخی آن برای مخاطبان برون شیعی مشکل است. اگر این گزاره صحیح هم باشد، باید گفت که حداقل این تلقی تمام جامعه اسلامی نبوده است و معاویه را صلح شکن نمیدانستهاند. چنانکه معاویه نیز همواره در مقابل پارهای از اقدامات امام حسین (ع)، موضوع صلحنامه را متذکر میشده است. لذا در صورت صحیح دانستن عهدشکنی معاویه در کوفه، این موضوع به علت خفقان حاکم بر جامعه آن روز، انتشار گستردهای نیافته است.
بنابراین اگر حرکت مسلحانهای صورت میگرفت، معاویه میتوانست با استفاده از صلحنامه، جامعهی آن روز را علیه امام، حداقل از نظر فکری بشوراند و در ذهن مردم، امام حسین (ع) بهعنوان «خارجی» شناخته شود که به فردی اطلاق میگردد که بهقصد براندازی، علیه حکومت مشروع اقدامی مسلحانه کرده و «خروج» نماید. لذا در گزارشی دیگر، امام در هنگام مراجعهی مخفیانه کوفیان برای قیام، به صلحنامه استناد میکند که البته قابلجمع با تسلط معاویه بر اوضاع و ویژگیهای شخصیتی معاویه میباشد؛ یعنی هم صلحنامه و هم تسلط نابغهای چون معاویه بر اوضاع، سبب انصراف امام از قیام در دورهی معاویه شده است.
دربارهی صلح و معاهده میان امام و معاویه باید گفت که معاویه حتی در نگاه کوفیان آن روز، صلح شکن نبوده است؛ زیرا زمانی که امام موضوع صلح را مطرح میسازد، کوفیان پاسخ نمیدهند که معاویه این صلح را نقض کرده است و دلیلی برای پایداری شما بر این معاهده وجود ندارد؛ بنابراین نمیتوان بهراحتی اظهار داشت که معاویه صلح را نقض کرده است.
جامعهشناسی شهرهای مهم آن زمان
عامل سوم در عدم قیام امام، توجه به جامعهشناسی جامعهی آن روز است. بیایید وضعیت تکتک شهرها را با هم مرور کنیم. ابتدا از شام شروع کنیم. البته باید گفت که شام منحصر در کشور سوریه کنونی نبوده و شامل فلسطین، اردن و لبنان و دیگر مناطق اطراف بوده است.
معاویه در نزد مردم شام بسیار محبوب است و مردم شام او را در حد «تقدس» دوست دارند. این محبوبیت ناشی از دو امر میباشد. اول آنکه معاویه این مردم را از حکومت ظالمانهی رومیها نجات داده است. رومیانی که فشارهای اقتصادی شدیدی را در حق مردم شام روا داشته و برای هر چیزی مالیات گزارده بودند. این مردم که متشکل از «غسّانیان» و پارهای از قبایل عرب دیگر بودند، همواره مورد ظلم حکومت رومیان بوده و شهروند درجه دو و یا پایینتر بهحساب میآمدند. لذا معاویه بهعنوان یکی از فاتحان و نمایندگان اسلام آن روز، بسیاری از قوانین اسلامی را بهظاهر در مورد آنان اجرا کرد و مالیاتهای سنگین برداشته شد و بسیاری از تازهمسلمانان، از رفاهی نسبی برخوردار شدند.
نکته دوم که سبب محبوبیت معاویه در شام میباشد، اعطای مرکزیت به شام و انتخاب آن بهعنوان پایتخت کل جامعهی اسلامی آن روز است. این مسئله با توجه به رقابت دیرینهی عراق و شام، از اهمیت بسزایی برخوردار است. امام علی (ع) با انتخاب کوفه بهعنوان مرکز خود، سبب خوشنودی کوفیان شد اما قدر این موقعیت را ندانسته و آن را بهراحتی از دست دادند.
لذا با توجه به این دو نکته میتوان ارادت مردم شام به معاویه را در کلام امام علی (ع) جستجو کرد؛ آنجا که با کمال تأسف به مردم کوفه اعلام میدارد که من حاضر بودم ده نفر از شما را بدهم و یک نیروی شامی در اختیار داشته باشم زیرا آنها بر باطل خود پایدار بوده و شما بر موضع حق خود ثابتقدم نیستید. چنانکه با ارادت ویژه مردم شام به معاویه، اعلام ولایتعهدی او در شام با پذیرش همگانی روبرو شد.
بعد از بررسی شام به عراق میرسیم که شامل دو شهر بزرگ کوفه و بصره است. کوفیان به سبب گرایشهای علوی و از دست دادن موقعیت مرکزی خود از وضعیت موجود ناراضی هستند؛ اما بصریان گرایشهای عثمانی داشته و در جنگ جمل علیه امام علی (ع) فعالیت کردهاند و تا پایان حکومت امیرالمؤمنین (ع)، از وفاداری چندانی نسبت به امام برخوردار نبوده است.
اهل مدینه نیز از بسیاری از موضوعات اطلاع ندارند و در زمان «واقعهی حرّه» است که مردم نسبت به برخی از مسائل ازجمله فساد حکومت وقت، اطلاع پیدا مینمایند. بنده در اینجا با سخنان «دکتر واسعی» که در شبهای گذشته و در همین برنامه مطرح گشت، همعقیده هستم که بسیاری از مردم مدینه، حرکت امام و عدم بیعت ایشان را با یزید، بهعنوان عملی سیاسی قلمداد کرده و آن را اقدامی دینی نمیدانند. مکیان نیز تحت سیطره حاکمیت «قریش» و طوایفی چون «بنیامیه» و «بنی مخزوم» قرار دارند. لذا در این جامعه اگر انتخاباتی صورت گیرد چه کسی برنده خواهد بود؟ امام حسین (ع) یا معاویه؟
ناشناخته بودن نسبی امام حسین (ع) و تبلیغات وسیع معاویه علیه علویان
نکته دیگر در عدم قیام امام، ناشناخته بودن نسبی آن حضرت برای تودهی جامعهی آن روز است. البته امام حسین (ع) دارای ویژگیهایی است ازجمله آنکه «سبط» است. تنها بازماندهی پیامبر (ص) بهحساب میآید. مردم جز خوبی از او ندیده و خطایی از ایشان مشاهده نکردهاند. در برخی از محافل خصوصی، فضایل ایشان که از زبان پیامبر (ص) و دیگران صادر شده است، مطرح میگردد ولی این مسائل عمومی نبوده و تبلیغات وسیعی علیه امام و خاندان بنیهاشم در جریان است. شما این موضوع را تصور کنید که در هفتاد هزار منبر، لعن امیرالمؤمنین (ع) جریان دارد و در حضور امامانی چون امام حسن و امام حسین (ع)، فرمانداران مدینه به لعن امام علی (ع) زبان میگشایند.
تحلیل شخصیتهای دیگر
همچنان که باید در بررسی تاریخی به دیگر شخصیتها نیز باید پرداخته شود که میتوان به «ولید بن عتبه بن ابیسفیان» و «مروان بن حکم» اشاره کرد. معاویه پس از فراغت بال از امام حسن (ع) و خاندان بنیهاشم، بزرگترین دشمنان خود را خاندان اموی میدانست که میتوان به شخصیتهایی چون مروان، ولید و «عمرو بن سعید» اشاره کرد. لذا اینان را دائماً بهعنوان حاکم مدینه قرار داده و با هم معاوضه میکرد. بدین معنا که تا مدتی مروان حاکم بود و بعد جای خود را به ولید میداد و دوباره همین جریان تکرار میشد. این اقدام معاویه جهت درگیر ساختن خاندان اموی با یکدیگر و غافل شدن از دسیسه علیه معاویه بود. نکتهای قابلتوجه آنکه ولید بن عتبه رویکرد سختگیرانهای به امام نداشته و داماد ابن عباس نیز به شمار میرود. در مقابل، مروان که یکی از فاکتورهای واکنش امام بهحساب میآید، شخصیتی کاملاً ضد علوی داشته و با خاندان بنیهاشم و بالأخص فرزندان امیر مؤمنان (ع) خصومتی دیرین دارد چراکه در جریان «فتنه عثمان» و جنگ جمل از امام علی (ع) و فرزندانش زخم خورده است و لذا دائماً درصدد جبران است.
نتیجه
حال با توجه به تمام مطالب گفتهشده، سؤالاتی بهطورجدی مطرح است که عبارتاند از:
* آیا هیچ فرد عاقلی در این شرایط دست به قیام مسلحانه خواهد زد یا خیر؟
* نتیجه این قیام مسلحانه چه خواهد بود؟
* آیا پیامدی جز انتحار و خودکشی به دنبال خواهد داشت؟
* آیا توجیهی عقلائی در جامعهی آن روز برای چنین قیامی وجود خواهد داشت؟
* اگر حتی در حالتی خوشبینانه به وفاداری برخی از کوفیان روی امام حساب باز کنیم، آنان تا چه اندازهای از قدرت برای تغییر حکومت برخوردارند؟
لذا با توجه به شرایط باید گفت که این زمان بسیار متفاوت با زمان یزید بوده و هیچ فرد عاقلی در این زمان دست به قیام نخواهد زد.
اقدامات و مواضع امام حسین (ع) در دوران معاویه
البته باید در نظر داشت که عدم قیام از سوی امام در زمان معاویه به معنای سکوت و اتخاذ موضعی «منفعلانه» در طول حکومت معاویه نبوده است. بلکه امام «فعالانه» علیه معاویه در تلاش است و حتی ارتباطی مخفی با عراقیان را برقرار ساخته است. این رابطهی مخفی از دو مأخذ قابلفهم است. اول گزارههای تاریخی که از مراجعهی کوفیان به امام برای قیام حکایت میکند و دوم از نامههایی که معاویه برای امام ارسال میکند که در برخی از این نامهها اظهار میدارد که به من خبر رسیده است که ارتباطی مخفی با کوفیان برقرار ساختهای و لذا مراقب باش که کوفیان شما را به جهتهای مدنظرشان هدایت نکنند. این موضوع نشان میدهد که معاویه به کمک جاسوسان خود، از مواردی مطلع شده و احساس خطر کرده و در نامههای خود به امام، از این نگرانیها پرده برداشته است.
بنابراین امام در طول امامت خود در دوران معاویه، شدیدترین اعتراضات را علیه معاویه اعلام میدارد که میتوان در واکنش به شهادت «حجر بن عدی» و «عمرو بن حَمِق خُزاعی»، این مواضع اعتراضی را مشاهده کرد. امام تا جایی جلو میرود که به معاویه اعلام میدارد که شاید من در ترک جهاد علیه تو، در پیشگاه خداوند معذور نباشم و ولایتمداری تو در مسیر حق نیست. حتی برخی از منابع، از مصادرهی کاروانی تجاری از سوی امام پرده برمیدارند. البته این موضوع در زمان یزید نیز گزارش شده است که باید صحت این گزاره را ارزیابی کرد. این موضوع شاید نشاندهنده آن باشد که امام اعلان میدارد که درحالتوسعهی مخالفتهای سیاسی خویش است. لذا امام از فعالترین عناصر سیاسی علیه معاویه به شمار آمده که جسارت ورود به حوزهی سخن و عمل را نیز از خود نشان میدهد و در این جهت نسبت به مخالفان ساکتی چون «عبدالله بن عمر» و «عبدالله بن زبیر» پیشگام بهحساب میآید.
جمعبندی پایانی
در جمعبندی تمام مطالب گفتهشده باید گفت که ما بهصورت «مسئله محور»، پیرامون علل عدم قیام امام حسین (ع) در زمان معاویه سخن گفتیم و با وجود مطرح ساختن کامل یک فاکتور، یعنی شخصیت معاویه و عبور گذرا از سایر عوامل، فرصت اتمام بحث را پیدا نکردیم. لذا به بحث شب گذشته باز میگردم و آن لزوم مطالعات تاریخی بهعنوان مطالعات پایهای و اساسی برای شناخت امام حسین (ع) و دیگر ائمه (ع) است و در این زمینه خلأهای جدی وجود دارد. شایسته است که متولیان این امر، بالأخص صداوسیما در این حوزه، فعالیتهای افزونتری به انجام رسانند. بهعنوانمثال بنده علاقه داشتم که زندگی امام حسین (ع) از منظر تاریخی را از ابتدای محرم به مدت ده شب و به صورتی «ریزمحور» مطرح سازم و مباحث، حالتی کارگاهی به خود گیرند و فایدهی افزونتری برای مخاطب به ارمغان آورند تا اینکه در فرصتی محدود، مباحثی کلی و کلیشهای را مطرح سازیم که عمدتاً از سوی دیگران نیز مطرح شده است.
در پایان مجری برنامه ضمن استقبال از پیشنهاد دکتر صفری، ابراز امیدواری کرد که جلساتی با سبک و سیاق کارگاهی و اجتهادی در دورهی جدید مدیریت شبکهی چهار برگزار گردد و همچنین قدردانی خود را از سخنان استاد صفری اعلام نمود.
برای تماشای کامل این برنامه اینجا را کلیک کنید.
جستجو
امام صادق (ع) : إنَّ مِن التَّواضُعِ أن يَجلِسَ الرّجُلُ...
به گزارش خبرگزاری مهر، مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام چهل...
امام صادق (ع) : إنَّ القَصدَ يورِثُ الغِنى؛ميانه روى، ثروتمندى...
نظر خود را با ما در میان بگذارید.
برای ارسال نظر وارد شوید.